حقوق الإنسان في الإسلام
از ابوعلی سويد بن مُقرِّن رضی الله عنه روایت است که می گويد: من يکی از هفت پسر مقرّن بودم؛ ما فقط يک خدمت کار داشتيم. به ياد دارم که کوچک ترين برادر به آن کنيز سيلی زد؛ لذا رسول الله صلى الله عليه وسلم به ما امر فرمود آن کنيز را آزاد کنيم. و در روایتی آمده است: من هفتمين برادر بودم.  
عن أبي علي سويد بن مُقَرِّن -رضي الله عنه- قال: لقد رَأَيْتُنِي سابع سبعة من بني مُقَرِّن ما لنا خادم إلا واحدة لطمها أصغرنا فأمرنا رسول الله -صلى الله عليه وسلم- أن نعتقها وفي رواية: «سابع إخوة لي».

شرح الحديث :


سوید بن مقرن خبر می دهد و می گوید: من یکی از هفت برادر از بنی مقرن بودم که همگی از صحابه ی مهاجر بودند. همه ی ما هفت نفر فقط یک کنیز به عنوان خدمتکار داشتیم که کوچکترین ما ضربه ای به صورت او زد؛ این بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما دستور داد او را آزاد کنیم؛ تا آزاد کردن وی کفاره ی ضربه ای باشد که به صورت او خورده است.  

ترجمة نص هذا الحديث متوفرة باللغات التالية